اینجاست،آیید،پنجره بگشایید،ای من و دگر من ها:
صد پرتو من در آب!
مهتاب،تابنده نگر،بر لرزش برگ،اندیشه ی من،جاده ی
مرگ.
آنجا نیلوفرهاست،به بهشت،به خدا درهاست.
اینجا ایوان،خاموشی هوش،پرواز روان.
در باغ زمان تنها نشدیم.ای سنگ و نگاه،ای وهم و
درخت،آیا نشدیم؟
من «صخره ـ من»ام،تو «شاخه ـ تو»یی.
این بام گلی،آری،این بام گلی،خاک است و من و پندار.
و چه بود این لکه ی رنگ، این دود سبک؟ پروانه گذشت؟
افسانه دمید؟
نی،این لکه ی رنگ، این دود سبک، پروانه نبود، من بودم
و تو. افسانه نبود،
ما بود و شما.
«سهراب سپهری»
سلام .
کجاست ؟
آدرس لطفاْ ؟!
علیکم السلام!
بگردید پیدا می شود.
التماس دعا.