چه عزیز تر شده دوستی که تازه از سفر برگشته!
اشک همه را در آورده با حرف هایش!
و چشمانش چه آشکارا
فریاد می زنند که مهدی بیا!
این را غربت و مظلومیت دل نوشته هایش نیز می گویند!
غربت و مظلومیتی که از بقیع به سوغات آورده است!!
و با بغضی که امانش را بریده می خواهد چیزی بگوید!
می خواهد بگوید لعنت خدا بر... .
اما او چیزی نمی گوید و ما چیزهایی می شنویم
و آب زمزمی را که دلیل شوری اش را نمی دانیم!!
غریبانه سر می کشیم و اشک هایمان را پاک می کنیم!
هرچه فکر کردم چه بگویم از معلمان و اساتید عزیز چیزی به ذهنم نرسید برای همین بازهم از ائمه ی اطهار(ع) کمک گرفتم!
امام سجاد(ع):
و حق کسی که تو را در علم راهبری نموده این است که او را بزرگ شماری و جایگاه نشستنش را سامان دهی و خوب به سخنانش گوش فرا دهی و رو به او داشته باشی و صدایت را بلندتر از صدای او نکنی و به کسی که از او پرسش می کند پاسخ نگویی تا خود او پاسخش را دهد و در مجلس او با کسی سخن نگویی و در نزد او غیبت هیچ کس را نکنی و اگر در نزد تو بدی اش را گویند از او دفاع کنی و عیب هایش را بپوشانی و فضیلت هایش را آشکار سازی و با دشمنان او نشست و برخاست نداشته باشی و با دوستدار او دشمنی نکنی.
پس اگر چنین کنی فرشتگان الهی به نفع تو گواهی دهند که تو خواهان دانشی و علم را به خاطر خدا آموخته ای نه به خاطر مردم.
(وسایل الشیعه؛جهاد با نفس؛شیخ حر عاملی)
آقای حسن زاده آملی نیز فرموده اند:
من هر چه توفیقات دارم از احترام به اساتیدم بوده است.
پس آگاه باشیم که چه جایگاه حساسی داریم و چه آسان می توانیم با برنامه های کاملی که ائمه(ع) پیش رویمان گذاشته اند راه سعادت و کمال را طی کنیم و به درجات انسانیت نزدیک تر شویم. ان شاءالله تعالی!